
از دانستن تا خواستن، از خواستن تا رسیدن
یکی از مهمترین دغدغههای دانشآموزان و اولیا در اکثر مقاطع تحصیلی این است که دانشآموزان انگیزهی کافی برای درس خواندن ندارند. این حالت زمانی بیشتر به وجود میآید که دانشآموزان نمیدانند چه میخواهند تا متناسب با آن تلاش کنند. برای مثال خرید را در نظر بگیرید. وقتی میخواهید وسیلهای بخرید اولین کاری که میکنید این است که در مورد وسیلهی مورد نظر تحقیق و جستوجو میکنید و به عقیدهی خودتان از بین تحقیقات و انتخابهای متعدد بهترین گزینه را انتخاب میکنید. شما میدانید چه میخواهید و متناسب با تحقیقات خود وسیلهی مورد نظر را انتخاب میکنید. این یعنی شناخت. شما نسبت به وسیلهی مورد نظر شناخت کافی داشتید؛ بنابراین انتخاب درستی هم خواهید داشت. برای درس خواندن نیز باید ابتدا اهداف خود را بدانید و بشناسید. شما تا زمانی که ندانید چه میخواهید و شناخت کافی نداشته باشید، نمیتوانید انتخاب درستی داشته باشید. پس هر چه زودتر تحقیق و جستوجو را نسبت به اهداف گوناگونتان شروع کنید و فقط به این فکر نکنید که حتماً باید پزشک شوید یا فلان رشتهی مهندسی را بخوانید. با دقت به دنبال رشتههای مختلف در هر شاخهی تحصیلیای که هستید بگردید و شناخت پیدا کنید. یادتان باشد اصلاً مهم نیست که شما چه رشتهای یا در کدام دانشگاه هستید؛ مهم این است که هر جا و در هر رشتهای هستید بهترین باشید و متناسب با هدف خود تلاش کنید.
در این مقاله میخواهیم در مورد تلاش برای رسیدن به هدف صحبت کنیم. برای مثال خرید خودرو را در نظر بگیرید؛ هزینهای که باید برای خرید یک خودرو فولآپشن پرداخت کنید خیلی بیشتر از هزینهای است که باید برای یک خودرو معمولی پرداخت کنید. شما برای خرید یک خودرو فولآپشن باید مقدار بیشتری پول پرداخت کنید و متناسب با آن سعی میکنید اگر شغلی دارید اضافهکار بیشتری انجام دهید، هزینههای شخصی را پایین بیاورید یا حتی هزینههای خانواده را کاهش دهید. شما مدتی تلاش میکنید و هزینهی آن را پرداخت میکنید تا به هدفتان برسید. برای خرید ماشین هزینهای که باید پرداخت کنید مالی است اما هزینه کردن همیشه مالی نیست. بعضی اوقات هزینه کردن ذهنی است، فکری است یا حتی جسمانی است؛ بنابراین شما باید متناسب با هدفتان هزینهی آن را پرداخت کنید. باز هم برمیگردیم به انتخاب هدف. شما باید بدانید که چه میخواهید و متناسب با آن تلاش کنید تا به هدفتان برسید. مثلاً اگر شما بدانید مهندسی کامپیوتر یک دانشگاه معتبر را میخواهید یا مهندسی برق آن دانشگاه را، در این زمان میدانید که برای رسیدن به مهندسی کامپیوتر باید به طور مشخصی تلاش کنید و برای رسیدن به رشتهی مهندسی برق طور دیگر. شاید اصلاً با توجه به دانشگاه مورد نظر و احتمالات نزدیک نیاز نباشد شما به تراز 7000 یا 8000 فکر کنید. متناسب با هدفتان شاید بتوانید با تراز 5500 نیز در دانشگاه دلخواهتان قبول شوید. یا حتی دانشگاه با دانشگاه میزان تلاش شما میتواند متفاوت باشد. مثلاً دانشآموزی که فیزیوتراپی هدف اوست، نیاز نیست به اندازهی دانشآموزی که پزشکی میخواهد تلاش کند و برعکس دانشآموزی که پزشکی میخواهد نباید به اندازهی دانشآموزی که فیزیوتراپی میخواهد تلاش کند. اگر هدفگذاری منطقی، معقول و قابل دسترسی داشته باشید آنگاه راحتتر میتوانید برای رسیدن به آن تلاش کنید. به عبارت دیگر میزان تلاش مورد نیاز برای رسیدن به یک هدف مشخص را میدانید و میتوانید خیلی بهتر تصمیم بگیرید.
تا این لحظه در رابطه با شناخت هدف و تلاش برای رسیدن به آن صحبت کردیم. اکنون میخواهیم بدانیم که چگونه با دانستن میتوانیم دسترسی به هدف را برای خود ملموستر کنیم.
به طور مثال بر اساس آمار قبولی سال 92 بالاترین میانگین تراز دانشآموز غیر بومی در منطقهی 2 که مهندسی دریا (کشتیسازی) دانشگاه صنعتی امیرکبیر قبول شد، 5407 در آزمونهای کانون بود. اکنون میدانید هدفگذاری شما برای رشتهای مثل مهندسی دریا (کشتیسازی) 5407 است؛ بنابراین میدانید چه میخواهید و برای رسیدن به آن مصممتر هستید و خیال پدر و مادرتان نیز راحت میشود و دیگر بر اساس هدفتان از شما انتظار دارند. موضوع دیگری که با آن سروکار داریم انتظار اولیا از فرزندانشان است. زمانی که دانشآموز هدف ندارد و نمیداند چه میخواهد اولیا هم نمیدانند چه میخواهند. آنها نمیدانند که باید تا چه اندازه از دانشآموز خود انتظار داشته باشند؛ یعنی شما کف قابل قبول انتظاری را که باید از خودتان داشته باشید نمیدانید. یکی از مزیتهای این نوع دانش این است که موجب کاهش استرس خانوادهها در طول چند سال کنکور میشود؛ زیرا آنها میدانند چه انتظاری باید از شما داشته باشند و شما نیز میدانید کف قابل رضایت آنها چهقدر است. مثلاً دانشآموزی که میانگین ترازش 5000 است رساندن ترازش به 5400 خیلی آسانتر و ملموستر خواهد بود تا رساندن آن به 7000.بنابراین دسترسی به هدف تعیینشده نیز شیرینتر میشود.